جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
کتاب «رفتار معصومان با حاکمان زمان»

حوزه/ در کتاب «رفتار معصومان با حاکمان زمان» نوشته حجت الاسلام محرمی به بررسی ابعاد رفتاری ائمه اطهار(ع) در مواجهه با حاکمان زمان آن ها و همچنین برخی شبهات پیرامون این رفتارها پرداخته شده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه در جهت جوابدهی به برخی شبهات مربوط به سیره و چگونگی کنشگری ائمه معصومین علیهم السلام در مواجهه با حاکمان زمان خویش، به نشر کتابی با عنوان «رفتار معصومان با حاکمان زمان» به قلم حجت الاسلام غلامحسن محرمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی همت گمارده است.

این پژوهشگر تاریخ اسلام در مقدمه کتاب «رفتار معصومان با حاکمان زمان» می گوید: امامان معصوم(ع) در دوره طولانی مدت حضورشان که ۲۵۰ سال بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) را شامل می شود، به استثنای پنج سال حکومت امیر مؤمنان(ع) و شش ماه حکومت امام حسن(ع)، در امر رهبری سیاسی جامعه مستقیماً دخالتی نداشته اند.

رقابت سرسختانه و دشمنی حاکمان با اهل بیت، دلیل عدم دخالت ایشان در رهبری سیاسی جامعه

وی در ادامه دلیل عدم دخالت ائمه در امر رهبری سیاسی جامعه را وجود رقابت سرسختانه، همراه با دشمنی حاکمان جامعه اسلامی با اهل بیت(ع) برشمرده است.

این کتاب تک جلدی، در پنج فصل و ۱۳۸ صفحه به نگارش درآمده که نویسنده در فصل اول آن ضمن بیان مفاهیم و کلیات طی سه گفتار به مفهوم شناسی واژگان مربوط به امامت، شأن و جایگاه ائمه و همچنین نگاهی کلی به رفتار و عصر ائمه(ع)، پرداخته است.

اعتقاد به امامت، کامل کننده ایمان مسلمانان

در کتاب «رفتار معصومان با حاکمان زمان»، واژه امام در لغت به معنای پیشوا، سرپرست و رئیس معنا شده است. نویسنده می گوید: امامت در مکتب تشیع، از جمله «اصول دین» به حساب می آید و ایمان و عقاید مسلمان کامل نمی گردد مگر در سایه باور به امامت و پیروی از امام جامعه انسانی.

حجت الاسلام محرمی خلیفه را برگرفته از «خَلَف» به معنای جانشین و قائم مقام می داند و می گوید: چون خلیفه جای کسی می نشیند، برای آن چند معنا مثل جانشین، جانشین پیامبر، پیشوای مسلمانان، کسی که به مقام خلافت رسیده، جانشین قطب و مرشد و ارشد مدیران را برشمرده اند. واژه خلیفه در برخی از احادیث پیامبر(ص) آمده است؛ از جمله حدیثی که در آن عبارت «بعد از من دوازده خلیفه خواهند بود» دیده می شود. همچنین از امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز عبارت «خلیفتی بعدی» آمده است.

تقیه {جزئی} از دین خداست و کسی که تقیه نمی کند، دین ندارد

نویسنده این اثر در پرداختن به مفهوم «تقیه» دیدگاه چند تن از اندیشمندان مسلمان را ذکر کرده است. به عنوان مثال بنا بر تعریف شیخ مفید «تقیه کتمان حق و پنهان کردن اعتقاد به آن و نیز پنهان کاری با مخالفان و ترک پشتیبانی کردن از آنان است، تا جایی که ضرر دینی و دنیوی به دنبال نداشته باشد». امیرالمؤمنین(ع) از پیامبر(ص) چنین نقل می کند «انّ التقیة مِن دینِ الله و لا دین لمن لا تقیة له»، تقیه از دین خداست و کسی که تقیه نمی کند، دین ندارد.

این استاد حوزه و دانشگاه روش تعیین امام از منظر شیعه با آنچه اهل سنت مطرح می کنند را متفاوت دانسته و می گوید: اهل سنت با استناد به روش های انتخاب خلفا(ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه)، برگزیدن امام جامعه را به روش های «اجماع و شورا»، «استخلاف» و «غلبه» مجاز می دانند. ولی شیعه تعیین امام را از طریق نص پیامبر(ص) و از سوی خدا می داند؛ بعد از پیامبر نیز هر امامی بر اساس دستور خداوند متعال، وظیفه معرفی امام بعد از خود را به عهده دارد.

رهبری جامعه یکی از مهمترین وظایف امام

یکی از مهمترین وظایف امام که در این اثر به آن تصریح شده است، رهبری جامعه اسلامی می باشد. نویسنده معتقد است امام تنها کسی است که می تواند عدالت اجتماعی را که قوام جامعه است، به طور کامل برقرار سازد.

رفتارهای ناقدانه ائمه علیهم السلام نسبت به حاکمان زمان خود

حجت الاسلام محرمی در فصل دوم کتاب «رفتار معصومان با حاکمان زمان» با محوریت رویکرد انتقادی و اعتراضی ائمه علیهم السلام به تشریح رفتار ناقدانه امیر مؤمنان(ع) در مقابل سه خلیفه اول، امام حسن(ع) در مقابل انحراف معاویه، امام حسین(ع) در مقابل معاویه، امام سجاد(ع) در مقابل حاکمان بنی امیه و در نهایت رفتارهای ناقدانه برخی دیگر از ائمه پرداخته است.

وی می گوید: بعد از رحلت پیامبر(ص)، تعداد زیادی از قبایل عرب که در سال های آخر زندگانی پیامبر اکرم، اسلام را پذیرفته بودند، از دین برگشتند و مرتد شدند و خطر این قبایل به شدت مدینه را تهدید می کرد. از این رو امام علی(ع) برای اینکه حکومت مدینه در مقابل مدینه تضعیف نشود از قیام خودداری کرد. چنانکه می فرماید: به خدا سوگند هرگز فکر نمی کردم و به خاطرم خطور نمی کرد که عرب، بعد از پیامبر، امر امامت و رهبری را از اهل بیت او بگرداند و خلافت را از من دور سازد. تنها چیزی که مرا ناراحت کرد، اجتماع مردم در اطراف فلانی بود که با او بیعت کنند. دست نگه داشتم، تا اینکه با چشم خود دیدم، گروهی از اسلام بازگشته و می خواهند دین محمد را نابود سازند. ترسیدم که اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، شاهد نابودی و شکاف در اسلام خواهم بود که البته مصیبت آن برای من از محروم شدن از خلافت و حکومت بر شما بزرگتر خواهد بود؛ چرا که این بهره دوران چند روزه دنیاست که زایل و تمام می شود؛ همان طور که سراب تمام می شود و یا ابرها از هم می پاشند. پس در این پیشامدها به پا خواستم تا باطل رفت و نابود شد و دین پابرجا گردید.

مواضع امام حسین(ع) در تقابل با یزید، یکی از رویارویی های مستقیم ائمه در مقابل حاکمان زمان

در فصل سوم از کتاب «رفتار معصومان با حاکمان زمان» مواضع امام حسین(ع) در تقابل با یزید به عنوان یکی از رویارویی های مستقیم ائمه در مقابل حاکمان معاصر آنان مطرح شده است.

مؤلف این اثر می نویسد: وقتی معاویه مسئله ولایتعهدی یزید را مطرح کرد، امام حسین(ع) در مقابل این اقدام، به شدت موضع منفی گرفت و حتی در مسجد مدینه در حضور مردم از معاویه انتقاد کرد و عدم صلاحیت یزید را نسبت به احراز مقام خلافت، متذکر و به بیعت با او به عنوان خلیفه حاضر نشد. دیگر بزرگان نیز از او پیروی کردند و معاویه نتوانست برای یزید بیعت بگیرد. امام حسین(ع) حکومت یزید را بزرگترین منکری می دانست که باید در مقابل آن به پا خیزد. لذا مهمترین هدفی که از برای قیامش عنوان کرد «امر به معروف» و «نهی از منکر» بود.

تشکیل نهاد «وکالت»، یکی از مهمترین اقدامات ائمه در مبارزه با حاکمان زمان

حجت الاسلام محرمی در فصل چهارم این کتاب به بیان تقیه، منع همکاری با دستگاه خلافت، راه اندازی نهاد وکالت و حمایت از قیام های شیعیان علیه حاکمان، به عنوان نمونه هایی از رویارویی غیرمستقیم ائمه با حاکمان پرداخته است. وی می گوید: از مهمترین اقدامات ائمه در مبارزه با حاکمان و برون رفت از بحران و اختناق سیاسی و اجتماعی به منظور اداره و سازماندهی جامعه شیعه تأسیس نهاد «وکالت» بود. وکالت، یعنی شبکه ای از نمایندگان و وکیلان ائمه که در سرزمین های اسلامی پراکنده بودند؛ آنان شیعیان را با ائمه علیه السلام مرتبط می کردند. وجود سازمان وکالت در زمان امام جواد و امام هادی(علیهما السلام)، به علت گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، ضرورت بیشتری پیدا کرد؛ به همین دلیل شبکه ارتباطی وکالت را در مناطق گوناگون برقرار و شیعیان را از نظر دینی و سیاسی رهبری و سازماندهی کردند.

چرا ائمه(ع) نام خلفا را برای برخی از فرزندان خود انتخاب کرده اند؟

مؤلف کتاب «رفتار معصومان با حاکمان زمان» در فصل پایانی آن به پاسخ برخی شبهات مطرح شده حول محورهایی همچون بیعت با خلفای زمان، همراهی در جنگ، ازدواج و ارتباط خانوادگی، نام گذاری فرزندان به نام خلفا و قبول عطایای خلفا پرداخته است. او می گوید: از زمان های سابق، همواره این شبهه از سوی مخالفان شیعه مطرح بوده است که اگر امیر مؤمنان(ع) و سایر ائمه(ع) خلفا را قبول نداشتند و مانند شیعیان اعصار بعد در مورد آن ها فکر می کردند؛ پس چرا نام خلفا را بر فرزندانشان نهاده اند؟ در پاسخ به این شبهه باید گفت در قرن اول هجری و در عصر امیر مؤمنان(ع) و امام حسن، امام حسین و امام سجاد علیهم السلام این نام ها(عمر، عثمان و ابوبکر) نام های اختصاصی خلفا به شمار نمی آمدند، بلکه نام های عمومی بودند. بنابراین چنین نام هایی در آن زمان رایج بوده و برخلاف امروز که این اسامی، نشان دهنده نوع مذهب و تفکر افراد است؛ در آن زمان چنین نبوده و حتی تا قرن های اخیر، این اسامی در میان آن ها و از جمله شیعیان رواج داشته است.

حجت الاسلام محرمی در پاسخ به شبهه مربوط به قبول عطایای خلفا و اموالی از بیت المال توسط ائمه معصوم، پس از ذکر برخی پاسخ ها به تحلیلی گسترده تر پرداخته و بیان می کند: در مورد بیت المال باید دانست که اختیار کل بیت المال با ائمه بوده تا در مسیر صحیحش به مصرف برسانند؛ بنابراین هر قدر از بیت المال به دست ائمه می رسید، آن را از حاکمان جور می گرفتند و در مواردی که صحیح بود، به مصرف می رساندند. از جهتی می توان تحلیلی گسترده تر در این قضیه داشت و آن اینکه اساساً حاکمیت مشروع(که بیت المال بخش کوچکی از آن است) از آن امام معصوم بوده و هرچه به او از بیت المال داده شود، از حقی است که غصب گردیده است.

بخش پایانی این کتاب شامل منابع آن می باشد که نویسنده در این بخش ۹۰ منبع مختلف را ذکر نموده است.

گفتنی است، این کتاب با حمایت «دبیرخانه حمایت از طرح های پژوهشی» معاونت پژوهش حوزه و توسط مؤسسه انتشارات حوزه های علمیه به چاپ رسیده است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha